فکر کنم من مال این دوره نیستم. من متعلق به زمان ماشین تایپ و ورقهای کاهی ام. مال وقتی که قلم و نوشتن رونق بیشتری داشت. من برای زمان نامه نوشتن و مهر و مومهای قرمزم......

فکر کنم من مال این دوره نیستم. من متعلق به زمان ماشین تایپ و ورقهای کاهی ام. مال وقتی که قلم و نوشتن رونق بیشتری داشت. من برای زمان نامه نوشتن و مهر و مومهای قرمزم......
دخترک جوجه کوچکی را که تازه دو سه روز بود از تخم بیرون آمده بود بین دستهایش گرفت.
_ سلام! اسمت چیه؟
جوجه در پاسخ "اسمت چیه" جوابی نداد؛ البته جواب داد اما دختر معنی جیک جیکهای او را نمیفهمید. کمیاو را چرخاند و کامل تر نگاهش کرد.
_ من اسمت رو میزارم نوک حنا!
شاید جوجه در بین هم نوعهای خودش اسم دیگری داشته اما چون به آدمیبرخورد که حرف او را نمیفهمید صاحب یک لقب جدید شد.......
امیدوارم منظورم رو درست رسونده باشم :)
ولی بیایین قبول کنیم حس و حال و تیپ کلاسیک یه دنیای دیگهای داره واسه خودش.....
من غش میکنم برا همچین تیپی :)))))))
لعنت به اون وقت و ساعتی که پای آموزش و پرورش به فضای مجازی باز شد.
تا پارسال دبیر هنر داداش 10 ساله ام به مناسبتهای مختلف ازشون میخواست شعرهای فالنامه حافظ و شاهنامه رو تمرین کنن، تو خونه فیلم بگیرن و توی گروههای درسی شون ارسال کنن. اول به چشم یه حرکت فرهنگی میاد ولی کم کم معلوم شد این حرکت فرهنگی به چشم و هم چشمیمادرها برای نشون دادن مبلمان لوکس و سفرهای رنگینشون تبدیل شده.
امشبم شد نور علی نورش؛ مربیهای پیش دبستانی داداش کوچکم ساعت هفت عصر یه نمایشنامه 4 صفحهای فرستادن برای مادرا و خودشونم نقشها رو انتخاب کردن و گفتن که بچهها تا فردا باید آماده بشن. بچه 6 ساله نیم ساعت داشت گریه میکرد که زیاده من چجوری حفظش کنم.......
ما هم که بلانسبت خریم حالیمون نیست که فردا بازرس دارین و این مثلا کار فرهنگی هنری تون رو برای امتیاز بیشتر مهدتون انجام میدید!
چشم نوازشماره هشت:
دیدنیه، که توی تقویم، 30 روز با ولادت اینهمه خورشید و ماه و ستاره نورانی شده :)))))))
دایناسورها، ببر دندان خنجری، کوسههای غول پیکر ته اقیانوسها، مار سه سر، زامبیها، انواع موجودات خونخوار فضایی و هزاران موجود افسانهای و خیالی ترسناک دیگه که یا فقط اسمیازشون شنیدیم و یا خودمون خلقشون کردیم. فقط برای اینکه به خودمون دروغ بگیم که ترسناک تر از ما انسانها هم وجود داره.
موجودی که ذهنش اونقدر قوی بوده که چنین هیولاهای ترسناکی رو خلق کنه هزاران مرتبه از همه اونها ترسناک تره. ما انسانها به اسم تمدن طبیعت رو نابود کردیم. جنگلها، محل زندگی بقیه موجودات رو، تصرف کردیم، دمای سیاره خودمونو بیش از اندازه بالا بریدم، هم نوعهای خودمون رو طبقه بندی و بعضی از انسانها رو مثل کالا مهر زدیم و خرید و فروش کردیم. ما آسمون آبی رو طوسی کردیم. ما باعث شدیم دیگه ستارهها توی آسمون دیده نشن. ما مثل نقل و نبات دروغ میگیم، هم دیگه رو قضاوت میکنیم، تهمت میزنیم و برای پیشرفت خودمون از روی دیگران رد میشیم. برای پر کردن جیبهامون از پول شعور مردم رو مثل ته سیگار زیر کفشهامون جا میدیدم.
بیخود فوبیاهای عجیب غریب برای خودتون نسازید. تنها چیزی که باید ازش بترسیم موجودیه به نام آدم.......
#گریه_قلم
تاریخ نویسان که قلم در کف شان بود
جز ننگ به پیشانی میهن نوشتند
یک عمر از این شاخه به آن شاخه پریدند
یک برگ ز خاموشی سوسن نوشتند
هفتاد مَن از کاغذ ملت به هدر رفت
افسوس که تاریخ مدون نوشتند
محمد سلمانی
تعداد صفحات : -1