چشم نوازشماره نوزده:
تا حالا شده به صورت مادرتون نگاه کنید و به این فکر کنید که چقدر زیباست...:)
چشم نوازشماره هجده:
دیگه کم کم داریم بهش نزدیک میشم، خواستم بگم سبزه گره زدن سیزده بدر خیلی قشنگه...:)
چشم نوازشماره شانزده:
موهات انقدر کوتاهه که به زور تا روی شونههات میرسه و داداش 6 ساله ات یک ربع تمام تلاش میکنه ببافشون (*_*)
اصلا هم مهم نیست که موفق نشد...:)
چشم نوازشماره 14:
شاید این یکی بیشتر گوش نواز باشه یا دلنواز اما...
نود درصد خاطرههای قشنگ ما با این جمله شروع میشه:
«بچه که بودم......»
چشم نوازشماره سیزده:
اینکه توی خیابون بببینی یه نفر خیلی ناجور و بی تعادل داره میدوه و یهو میپره بغل یه نفر و گردنشو محکم میگیره و طولانی بغلش میکنه واقعا قشنگه...:)
(یعنی تجربه کردنش هم همینقدر قشنگه؟!)
چشم نوازشماره یازده:
پنجره اتاق من سمت غربِ. موقع غروب خورشید دیوارهای کل خونه سفیده، اتاق من نارنجی میشه...:)
چشم نوازشماره دَه:
صحنهای که هیچوقت نمیتونم ببینمش و حسرتش به دلم میمونه قاشق زنی چهارشنبه سوریِ...:)
تعداد صفحات : -1