loading...

گریه قلم :)

پشت هر قلم محزون، نویسنده ای از فرط جنون میرقصد

بازدید : 12
سه شنبه 6 اسفند 1403 زمان : 18:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گریه قلم :)

کوچیکتر که بودم خیلی دوست داشتم جمع دوستام رو برای تولدم دعوت کنم و دور هم باشیم ولی بابام هربار میگفت یوقت میبینی بین اون بچه‌ها یکی شون توانایی مالی نداره که مثل تو جشن بگیره میاد میبینه دلش میسوزه.

وقتی میرفتیم خرید اگر دختری از یه خانواده دیگه باهامون بود، حتی اگه از چیزی خوشمم می‌اومد نمیخریدمش تا نکنه دلش بسوزه.

لباسا و وسایل جدیدی که تازه میخریدم رو تا یه مدت استفاده نمیکردم تا اونایی که نمیتونن تهیه کنن با دیدنشون غصه نخورن.

اما دقیقا همون آدم‌ها جشن تولدهاشون رو گرفتن و جلوی من وقتی تو شرایط خوبی نبودم راحت خرید کردن و من هربار لباسای جدید تو تنشون و کفش‌های جدید پاشون دیدم...

خلاصه که ملاحظه کسی رو نکنید، تهش فقط دل خودتو میسوزه...:)

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 196
  • بازدید کننده امروز : 190
  • باردید دیروز : 14
  • بازدید کننده دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 337
  • بازدید ماه : 220
  • بازدید سال : 4988
  • بازدید کلی : 4988
  • کدهای اختصاصی