سال یازدهمیکه بودم کلاس ما اواخر اسفند که هیچ کس مدرسه نیومده بود مجبور شد بره مدرسه، چون یه امتحان مهم داشتیم و یه معلم بد عنق که با یه کوزه عسل هم قابل خوردن نبود. خلاصه که شانس ما سرزده عزیزان و بزرگواران بسیج و اداره آموزش پرورش از راه رسیدن که فیلم برداری جشن نیکوکارییا همچین چیزی داشته باشن. ما رو هم با وعده اینکه نمرات منفی کل کلاس رو در طی کل سال پاک میکنن یک ساعت بیشتر نگه داشتن. سخنرانی حضرات که تموم شد، مدیر محترم مدرسه از بوفه خود مدرسه نفری 10 تومن بهمون داد که بندازیم تویی صندوق جمع آوری کمکهای مالی. از کتابخونه هم چند تا کتاب رو با کاغذ کادو جلد کرده بود که هدایا و کمکهای غیرمالی بود...
خلاصه که نیکوکاری و کمک به محرومین کیلو چنده فیلمو بگیر عموجون :)
ناگفته نمونه که هر کدوممون هم یه شیرینی نارگیلی نصیبمون شد....