قشنگیه عشق به اینه که تو از توی رودخونه زندگی یه سنگ چشمت رو بگیره، همون سنگ از بین تمام سنگهای کف رودخونه جدا کنی، گل و لای چسبیده بهش رو بشوری و با دقت و احتیاط بزاریش تو کیفت و بیاریش خونه، مال خودت بشه و بزاریش یه جایی جلوی چشمت که همیشه ببینیش. هر کسی ام که اومد خونه ات و دیدش و گفت دیوونه چرا به جای این یه تیکه سنگ یه چیز با ارزش تر نمیزاری توی دکورت بگی اخه تو که نمیفهمیهمین یه تیکه سنگ برای من از هرچیزی خاص تر و با ارزشه...:)
خلاصه که اینطور دوست داشتنهاست که یک مکان، یک وسیله یا یک شخص رو منحصر به فرد میکنه وگرنه که همه آدما الماس رو دوست دارن چه اون الماس برای تو باشه چه نباشه...:)
(غلط املایی اگر داشت به بزرگی خودتون نادیده بگیرید. از زور خواب آلودگی توان ندارم چکش کنم)